یادداشت | هجمه فرهنگی با حربه "اسب تراوا"
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، سال ها قبل وقتی استعماگران می خواستند بر ملتی مسلط شوند، ابتدا باید اندیشمندان آنان را می کشتند و کتابخانه هایشان را آتش می زدند. بعد از خاکستر شدن کتاب ها و از بین رفتن و کم شدن کسانی که می توانستند فکر کنند، تازه حکومت واقعی بر آن ملت شروع می شد. اما نه حکومتی بی دغدغه و آسان.
به عبارت دیگر، در گذشته شمشیرها می جنگیدند تا شهرها را تسخیر کنند. اما این به تنهایی کافی نبود. علم کتاب ها سینه به سینه می گشت و ریختن خون اندیشمندان باعث از بین رفتن آنان نمی شد، بلکه ایشان را به اسطوره هایی همیشه زنده تبدیل می کرد. و بالاخره یک روزی و یک جایی این آتش زیر خاکستر دامان ظالمان را می گرفت. ولو آن استعمار مانند حکومت مغول صد و بیست ساله می شد، سربدارانی پیدا می شدند که به ظلم آنان خاتمه دهند.
آخرین تجربه سیاست این چنینی استعمار در تاریخ ملت ما، دوران پهلوی اول بود که سعی شد به زور سرنیزه حجاب از سرها برداشته و چراغی که خداوند در دل مومنان برای عزای حضرت سیدالشهدا افروخته بود خاموش شود. اما قیام گوهرشاد و نمونه های مشابه آن نشان می دهد که استعمارگران چقدر در رسیدن به هدف خود ناکام بوده اند.
کم کم استعمارگران فهمیدند باید با فکرها بجنگند تا شهرها را تسخیر کنند، نه شمشیر و سرنیزه. سیاستی با الهام از افسانه اسب تروا! در جنگ یونان و تروا جنگجویان یونانی برای فتح دژ، از دیوارهای شهر رد نشدند. بلکه ابتدا فکر کردند که چگونه به داخل استحکامات دفاعی دژ نفوذ کنند. سپس مرحله بعد از نفوذ به داخل دژ آسان بود. نیمه شب بیرون آمدن و قتل عام مردم و تسخیر شهر.
نمونه اجرایی این سیاست نجس اعلام کردن ماده بی ارزش نفت توسط آیت الله مستر جی کاک است! جاسوس انگلستان که به راحتی و با استفاده از ظواهر مذهب به درون مردم نفوذ کرد.
و حالا دارند از همین نظریه استفاده می کنند تا شاید چهره شهرهای ما را آرام آرام -و نه سریعا- عوض کنند. شهرهایی که سال های سال و بلکه قرن هاست سیاهپوش عزای سیدالشهدا است. شهرهایی که زیر چکمه های استبداد رضاخانی پرچم عزای محرم را از در و دیوار خود جمع نکرده است، حالا قرار است بدون این که کسی متوجه تغییرات بشود تغییر رنگ بدهد.
مثال معروفی هست که می گویند اگر قورباغه را در ظرف آب جوش بیاندازی سریعا بیرون می پرد! اما اگر در آب معمولی باشد و آرام آرام آب گرم شود، قورباغه متوجه تغییرات اطراف خود نمی شود و این بی اطلاعی در نهایت منجر به مرگ او می شود. (اصطلاحا می گویند قورباغه شاد و پخته)
اقتضای سیاست جدید بی تقید کردن مردم (همان بی غیرت کردن مصطلح خودمان) نسبت به مقدساتشان بود به نحوی که در عین مخدوش کردن حرمت ارزش ها، مدافعان باغیرت قانونا نتوانند جرمی را برای مجازات هتاک ثابت کنند.
محرم شده و تیتر اول روزنامه ها می شود دغدغه های اجتماعی مراسم سوگواری! به یک باره ترافیک همه روزه شهرهای بزرگ –من جمله تهران- فراموش و مشکل اصلی می شود ترافیک خیابان ها در زمان عزاداری. به ناگهان آب دریاچه ارومیه و هوای خوزستان با مدیریت مدبرانه مسولین -با آی کیو بین المللی چندتابعیتی- حل و فصل می شود و در ابتکاری جالب مسئله اول محیط زیست می شود ظروف یکبار مصرف غذاهای نذری!
محرم شده و هتاکان علنا و رسما صدا به یاوه گویی و اهانت بلند می کنند و از نام اهل بیت عالمانه و عامدانه سوء استفاده می کنند. و بعد هم عذر بدتر از گناه می آورند که ما خودمان مداح و هیئتی هستیم و مثلا تیتر اول روزنامه خیلی اتفاقی بوده است! حال آن که اگر یک فرد غیرهیئتی می آمد و روز سوم محرم از مهدی شدن یک رقیه ای حرف می زد، می گفتیم بنده خدا نمی دانسته یا اصلا نفهمیده یا سهوالقلم گرفته است. اما برای کسی که خود را هیئتی معرفی می کند چه توجیهی بیاوریم؟
دزد جاهل گر یکی ابریق برد...
دزد دانا دفتر تحقیق برد[1]
و حالا محرم شده و غلامحسین ساخت ایران این هفته هم با آن طنز سخیف خود آمد و با پوزخند به همه هنجارها سعی در کمرنگ کردن سیاهی عزای امام حسینی کرد که فقط شیعیانش عزادار او نیستند! او شخصیتی است که محبوب همه دل ها و اوج تفکر آرمانی نهضت خداخواهیست.
معلوم نیست اگر معترض شویم که حرمت دهه محرم لااقل از منصوصات است و هیچ کس در حرمت آن شک ندارد. این بار چه جوابی در آستین دارند! دهه ای که حضرت سلطان ایران امام رضا فرمودند: پدرم موسی بن جعفر از اول محرم خندان دیده نمی شد و همواره محزون و غمگین بود تا روز عاشورا و آن روز اوج مصیبت و اندوه پدرم بود.
به نظر می رسد اصحاب رسانه و هنرمندان و به خصوص مسئولان امر باید مراقب بیشتری بر حفظ شعائر الهی و مراقبت و حفاظت از آن داشته باشند و با متخلفان و یاوه گویان به ارزش های الهی بر اساس قانون و با سرعت برخورد کنند تا خدای نکرده علایق و احساسات میلیون ها ایرانی محب اهلبیت(ع) جریحه دار نشود. /۹۱۸/ی۷۰۴/س
سیدمحمدحسین آلمجتبي
منبع
[1]- دیوان پروین اعتصامی